نورالهدی

فایل های صوتی و اشعار شب دوم - فاطمیه اول

شنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۱۶ ب.ظ

فایل های صوتی و اشعار شب دوم فاطمیه


زمزمه: "پرستوی مهاجرم چرا ز لانه می روی؟" - برادر مرتضی کمیجانی
دریافت


روضه و زمزمه: "ممنونم اگر نروی، می میرم اگر بروی" - برادر مجید محمدی
دریافت

زمینه: "گواهی می دهد چشم تر من، خزانی شد گل نیلوفر من" - برادر مرتضی کمیجانی
دریافت

واحد تند: "می رود با تابوتت جسم من، رحمی کن بر چشم حیران من" - برادر مرتضی کمیجانی
دریافت

واحد: "از رد پایش در دل این کوچه پیداست، باید که این بانو پیمبر زاده باشد" - برادر مرتضی کمیجانی
دریافت

دم پایانی: "دل می تپد این شبها، با یاد تو یا زهرا" - برادر مرتضی کمیجانی

دریافت


............................................................

 

اشعار و متن نوحه ها

 

دریافت اشعار و متن بصورت PDF  --» دریافت

 

زمزمه

 

پرستوی مهاجرم چرا ز لانه می روی

اگر ز لانه میروی چرا شبانه می روی

قرار من شکیب من مهاجر غریب من

فدای غربتت شوم که مخفیانه می روی

حیات جان امید دل علی بود ز تو خجل

که با کبودی بدن ز تازیانه می روی

کبوتر شکسته پر مرا به همرهت ببر

چرا بدون جفت خود ز آشیانه می روی

چهار طفل خون جگر زنند در غمت به سر

تو بر زیارت پدر چه عاشقانه می روی

الا به رخ نشانه ات مگر شکسته شانه ات

که موی زینبین خود نکرده شانه می روی

همای بی ترانه ام چرا ز آشیانه ام

به کوی بی نشان خود پر از نشانه می روی

فتاده بر دلم شرر که تو در این دلِ سحر

ز همسرت غریب تر برون ز خانه می روی

«میثم» از چه واهمه تو راست مهر فاطمه

به حشر هم سوی جنان بدین بهانه می روی

 

شاعر: استاد حاج غلامرضا سازگار

 

……………………….

زمزمه

 

ای نور قلب عاشقم شمع این خانه تویی

زهرا زهرا نرو نرو لطف کاشانه تویی

ای مرغ پر شکسته ی افتاده کنج قفس

از فرط غصه فاطمه در سینه مانده نفس

 

ممنونم اگر نروی میمیرم اگر بروی

زهرا مرو مرو

ای نخل بریده ثمر ای مادر کشته به در

زهرا مرو مرو

....................................

زمینه

گواهی می‌دهد چشم تر من      خزانی شد گل نیلوفر من

رسیده موقع دفن شبانه        شده شام عزای مادر من

امان از شام غریبان       شده چشم مولا گریان

بیا سلمان بیا سلمان

 

شده وقت غم عظمی برای ما       بیا سلمان که بابایم بود تنها

"آه...واویلا واویلا واویلا"

***

زکوه غصه‌ها ریزد گدازه     که داغ سخت جسمم گشته تازه

 ببین بابای ما یاری ندارد      بیا از بهر تشیع جنازه

در این هنگامه ی هجران      برای دلگرمیّمان

بیا سلمان بیا سلمان

 

ز فرط گریه بند آمد صدای ما      بیا سلمان که بابایم بود تنها

"آه...واویلا واویلا واویلا"

***

بگو تا آسمان ها خون ببارند که دلهای شکسته بی شمارند
بگو تا مردم عالم بگریند دوباره فاطمیون بی قرارند
علی را در مشام جان       دگر آید بوی هجران

خداحافظ ای قد کمان

 

خداحافظ الا ای غمگسار من  همه هستم همه دارو ندار من

"آه...واویلا واویلا واویلا"

***

دوباره سهم ما خون جگر شد جهان از داغ پهلو باخبر شد
بمیرم تا نبینم اشک حیدر دوباره صحبت دیوار و در شد
به دل هامان سیل غم هاست به لب هامان نام زهراست
که با یادش عالم غوغاست


خدایا عصمت کبری زمین افتاد تمام هستی مولا زمین افتاد
"آه...واویلا واویلا واویلا"

 

شاعر: امیر عباسی و میلاد عرفان پور

.................................

واحد سنگین

 

می رود با تابوتت جان من، رحمی کن بر چشم حیران من
در میان شعله ی کین، صبر تو مانده به یادم
رفته ای از چشمم اما در دلم هستی دمادم
"جانم زهرا، جانم زهرا"

ای شهید ولایت نام تو، شد کفن جامه ی احرام تو
وقت تشییع تو زهرا، آسمان رنگش کبود است
بی گمان فهمیده حیدر، زخم پهلو از چه بوده است
"جانم زهرا، جانم زهرا"

بر خاکت می نهم یاس پرپر، شرمنده ام از روی پیمبر
ای بهشت آسمانی، جای تو در گِل نبینم
تا نبینم آسمان را ، بر مزارت می نشینم
"جانم زهرا، جانم زهرا"

شاعر: میلاد عرفان پور

...............................

واحد

 

این بانوی آئینه و سجاده باشد

اینکه ملک در پیش او استاده باشد

 

از ردّ پایش در دل این کوچه پیداست

باید که این بانو پیمبر زاده باشد

 

باور ندارم این مسیر ارغوانی

پیمودنش آن قدرها هم ساده باشد

 

باید هواس چادر پشمینه ‌ی او

هنگام یورش بردن این جاده باشد

 

باید برای دیدن هر احتمالی

آن چشم های عابرش آماده باشد

 

دست بدی لحن کلامش را تکان داد

شاید جواب خطبه اش را داده باشد

 

برگشت از مسجد ولی یک گوشه کز کرد

انگار که یک اتفاق افتاده باشد

 

شاعر: علی اکبر لطیفیان

....................................

دم پایانی

 

دل می تپد این شب ها با یاد تو یا زهرا
با آیه تطهیر و با سوره أعطینا
شد نذر غم تو _ این اشک دمادم
ریحانه حیدر _ مظلومه عالم

شور و شرری دارد باز این دل شیدایی
با یاد شهیدان این نهضت زهرایی
با صبر و بصیرت _ با شوق شهادت
مشتاق جهادیم _ در راه ولایت

ما می گذریم از جان رهبر چو دهد فرمان
والله که می مانیم مردانه در این میدان
هرگز نهراسیم _ از فتنه و تحریم
ما مرد نبردیم _ نه سازش و تسلیم

یا فاطمه کاش از ره فرزند تو باز آید
آوای أنا المهدی از سوی حجاز آید
عالم به ظهورش _ زیبا شود آخر
آن تربت گمنام _ پیدا شود آخر

شاعر: محمد مهدی سیار

۹۳/۱۲/۱۶
هیئت جوادالائمه (ع) شهرستان کمیجان

نظرات  (۴)

هر سال منم عبد عطایت مادر
خوشبخت شدم ذیل دعایت مادر
نوروز که قابلی ندارد بی بی
صد عید، الهی به فدایت  مادر
نمره تون مثل همیشه بیسته
پاسخ:
سلام
ممنون. نمره عاشق های ارباب بیشتر از این هاست.
"یاعلی"
التماس دعا

از ردّ پایش در دل این کوچه پیداست

باید که این بانو پیمبر زاده باشد

چه حال و هوایی بود شب دوم هیئت...
خدا خیرتون بده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی